آبـگــــــون | ||
دومین کنگره بین المللی سیره اهل بیت علیهمالسلام با محوریت سیره امیر المؤمنین علی علیهالسلام برگزار میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر به آدرس http://fa.icsirah14.com مراجعه کنید. [ یکشنبه 93/12/3 ] [ 11:11 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
در صفحه شخصی استاد مهدی غلامعلی، مطلبی قابل تأمل با عنوان «مشابهسازیهای دینی غیر استاندارد» خواندم که حیفم آمد در اختیار دوستان و خوانندگان اینجا قرار ندهم.
نگاه متفاوت ایشان به پیادهروی به مشهد و ... را به شرح ذیل بخوانید: اگر خورشید دو تا بود این همه عظمت نداشت. واگر قرار بود دهها خورشید روشنایی کره زمین را عهدهدار شوند، بزرگی و زیبایی خورشیدها، مانند ستارهها دیده نمیشد(مقدمه اول). هرکالا استاندارد و اصلش ارزشمند است. نسخه بدل، همیشه بدلی است. هر آنچه مشابهسازی شود، اصیل نیست و آنچه اصیل و استاندارد نباشد همیشه غیر قابل اعتماد است(مقدمه دوم). چند سالی است که پیادهروی اربعین در صدر اخبار و گفتگوهای شیعیان در ایام ماه صفر است. خروش شیدایی زائران حسینی از هر طبقه اجتماعی از یکسو و سخاوت عاشقانه و بیمانند عراقیها در پذیرایی از زوار کربلایی از سوی دیگر، دل هر عاشقی را به این قطعه از بهشت فرا میخواند. فارغ از آمارهای رسمی و غیر رسمی چنین پدیده دینی در این حجم در هیچ دین، مذهب و آیینی نمونه ندارد. در اربعین سال جاری، پیادهرویهای دیگری نیز در تهران ، قم و مشهد رسانهای شد. رسانهها هم که علاقمند به ارائه آمارهای میلیونی هستند حضور زائران پیاده از میدان امام حسین تهران تا حرم حضرت عبدالعظیم را میلیونی توصیف کردند. در این روزها خبر راهپیمایی زائران حرم رضوی در آستانه شهادت امام هشتم را در اخبار رسانه ملی میشنویم. تردیدی نیست که علاقمندان اهلبیت به خاطر نیت پاک خویش در اینگونه پیادهرویها از ثواب اخروی بهرهمند میشوند. ولی شایسته است که عالمان و ارباب فرهنگ در بنیانگذاری حرکتهایی که میرود در چند دهه دیگر به عنوان نماد اندیشه شیعه نمایان شود، بیشتر تامل کنند. پیادهروی کربلا اگرچه تاریخچه آنچنانی ندارد و چه بسا تاریخ آن به پیادهرویهای مکرر میرزای نوری (متوفای 1320 قمری) در ایام عید قربان و یا نهایتا پیادهروی شیخ انصاری (متوفای 1281قمری) باز گردد اما آنچه مهم است، اینست که دارای مستند روایی است. مستند قرآنی یا روایی یعنی علامت استاندارد دینی. چگونه است که ارزش هر کالا با استاندارد بودنش معتبر میشود ولی هرکسی به خود اجازه میدهد که امور دینی را به سادگی و بدون استاندارد، در عرصه جدیدی عرضه کند؟ ابن قولویه محدث بزرگ قرن چهارم هجری، باب 49 کتاب معتبر کامل الزیارات را با عنوان «ثواب کسی که پیاده یا سواره به زیارت امام حسین علیهالسلام برود» قرار داده است. او در این باب ده روایت آورده که هر کدام به نوعی شیعیان را به زیارت کربلا ترغیب میکند. در اولین روایت این باب امام صادق علیهالسلام میفرماید: «کسی که از منزلش به نیت زیارت امام حسین خارج شود تا هنگامی که به حائر حسینی برسد، اگر پیاده باشد خداوند برای هر قدم وی یک حسنه ثبت میکند و یک گناه وی را نیز میزداید. (کامل الزیارات ص 132 حدیث 1). عالمان بزرگی چون شیخ انصاری و میرزاحسین نوری و بعدها علامه امینی و بسیاری از مراجع متقدم و حاضر با تکیه به همین روایات از عتبه علوی تا عتبه حسینی را با پای پیاده طی کردهاند. بنابراین پیادهروی کربلا دارای علامت استاندارد دینی است. باید این حرکت خروشان مردمی را پاس داشت و مراقب تضعیف آن و یا آلوده شدن به خرافات بود. مشابهسازی راهپیماییهایی در روز و یا ایام اربعین به سوی مراکز مقدسی چون جمکران، حرم سید الکریم در شهر ری و یا حرم رضوی از آنجا که فاقد مستند روایی است غیر استاندارد است. بنابراین نباید به آن پرداخت و آن را تبلیغ نمود. با توجه به اهتمام ما ایرانیان به اینگونه حرکتها، اگر رسانهها تنور اینگونه تجمعها را گرم نمایند دیری نخواهد پایید که تعدد و کثرت پیادهرویها، در کمتر از یک دهه از زیباییها و عظمت پیادهروی اربعین کربلا خواهد کاست. امسال برخی از مراجع معظم تقلید، از مردم خواستند تا از مشابهسازیهای غیر استاندارد در قم وغیر آن خودداردی کنند ولی رسانهها ناخواسته به پوشش جهتدار و معمولا همراه با آمار رو آوردند. اما انتظار میرود از فرهنگسازان و عالمان فرهیخته و رسانهها که: یک، پیادهروی اربعین فقط به سوی کربلا انجام شود و مشابهسازی دیگر انجام نشود. دو، پیادهرویهای غیر استاندارد ـ فاقد مستند روایی ـ نظیر حرکت کاروانها از دهها کیلومتر به سمت مشهد نیز تبلیغ نشود. با توجه به اینکه همایش میلیونی و بینالمللی اربعین امسال در جلوهگر نمودن عظمت تشیع و شکستن هیمنه داعش وتکفیریها بسیار موثر بود، حیف است که شیعیان ناخواسته آن را تضعیف کنند. البته بسیار شایسته است که نه تنها در پیادهرویها بلکه در تمام حرکتهای ما در بزرگداشتهای اهلبیت مطابق با هندسه دین و فرامین حضرات معصومان باشد.
اکنون جای این سؤال مطرح است که تکلیف پیادهرویهای ائمه معصومین علیهمالسلام برای حج، چیست؟ آیا مستندهای روایی که بر پیادهروی اربعین دلالت میکنند، نافی سایر پیادهرویهاست؟ ... [ سه شنبه 93/10/16 ] [ 8:40 صبح ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
سلام با توجه به اینکه زمان کنکورهای ارشد و دکتری نزدیکه، چند تا از منابعی رو که برای آمادگی در آزمونهای رشته علوم قرآن و حدیث لازمه، در بخش لینکهای مفید اضافه کردم.
مثل: 504 واژه ضروری در زبان انگلیسی، کتاب تاریخ قرآن دکتر محمود رامیار، کتاب تاریخ قرآن آیتالله معرفت، خلاصه کتاب تاریخ قرآن دکتر حجتی و کتاب اسباب نزول دکتر جچتی انشاءالله به مرور لینکهای دیگه رو هم قرار میدم.
[ چهارشنبه 93/10/10 ] [ 1:20 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
همیشه صبحهای شنبه لذتبخشترین وقت هفته برای من بود؛ چه زمانی که دانشآموز بودم، چه دانشجو و چه کارمند. اما در ترمی که ـخدا رو شکرـ کلاسهاش بالاخره تموم شد، شنبهها سختترین روز بود. گرچه با اشتیاق و علاقه به تدریس رو آورده بودم اما از بینظمی و بیدقتی دانشجوهایی که بدون توجه به توصیههام، انواع و اقسام شیطنتها رو سر کلاس میکردند، اذیت میشدم. سرگرم شدنشون با موبایل، صحبت کردن با کنار دستیهاشون و ... کمترین کارهای اونها بود. من که از اولین روز، بنا رو بر احترام متقابل با دانشجوهام گذاشته بودم، هرگز نمیتونستم برخورد تندی باهاشون داشته باشم و فقط میتونستم بگم: «دوستان اگر صحبت مهمتر و مفیدتری دارن، بنده حاضرم به صحبتهاشون گوش بدم!» و یا «دوستانی که حرفهایی ضروریتر از بحثهای ما دارن، مانعی نداره که دقایقی بیرون از کلاس باشن و بعد برگردن!» و ...
یاد دوران دانشجویی خودمون بخیر ... بین همکلاسیهامون کسانی بودن که دست به سینه سر کلاس مینشستن، بدون اینکه چیزی از مباحث کلاس رو یادداشت کنن؛ بعضیها مرتب به ساعت نگاه میکردن یا به استاد، «خسته نباشید» میگفتن تا یادآوری کنن که وقت کلاس تموم شده؛ عدهای هم با نگاههای بیحوصلهشون، شور و انگیزه در تدریس رو از استاد میگرفتن. بگذریم ... شاید بعضیها با خوندن این نوشته بگن، «بیخیال بابا! چقدر جدی گرفتی! بذار دوران دانشجویی به خوشی بگذره و خاطرههای خوبش باقی بمونه! اصلا همه شیرینی این دوران، به همین شیطنتهاست!» من با این حرفها موافق نیستم اما ترجیح میدم علتش رو در پست بعدی بنویسم تا هم نوشتهم طولانی و خستهکننده نشه و هم اینکه از نظرات خوانندههای محترم هم در مطلب بعد استفاده کنم.
[ سه شنبه 93/10/9 ] [ 2:7 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
به این فکر میکردم که اگه ما دوست داریم بچههامون کمتر از وسایل الکترونیکی استفاده کنن، به وایبر و اینستاگرام و بازیهای رایانهای انقدر وابسته نباشن، مثل زمان بچهگی خودمون بیشتر برای درس خوندن وقت بذارن و در زمانهای اضافه در کنار خانواده بنشینن و از حرفهای دلشون بگن، چی کار باید بکنیم؟!
اصلن آیا خود ماها که مدام حرص بچههامون رو میخوریم و فریاد میزنیم که «یه دقه چشم بردار از اون لعنتی! کی میخوای بلند شی از پای این فلان فلان شده؟ بس کن، مگه تو درس نداری؟! ...» تونستیم الگوی خوبی برای اونها باشیم؟ آیا ما هم در استفاده از کامپیوتر، موبایل، شبکههای اجتماعی و ... افراط نکردیم؟ آیا خودمون به دنیای مجازی معتاد نشدیم؟ اگه مدتی از این ابزارها دور باشیم، به محض اینکه بهشون دسترسی پیدا میکنیم، اولین کارمون چک کردن ایمیلها و چتهای گروههای اینترنتی و لایکها و ... نیست؟ کلاهم رو قاضی کردم و دیدم این خود ماییم که الگوی خوبی برای بچههای نازنینمون نیستیم و با زیادهرویهامون مهارتهای اجتماعی اونها رو به خطر میندازیم.
امشب بعد از طرح این بحث توی خونه، جاتون خالی، یک «مار، پله» شاد و پر خاطره بازی کردیم و تا تونستیم فریاد زدیم. ... [ پنج شنبه 93/10/4 ] [ 11:11 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
یکی از پسرها را که 9 ساله به نظر میرسید، مادرش همراهی میکرد. شاید چون با مادر بود، کمی دیرتر از دوستان خود سوار اتوبوس شد و ناچار روی پله اتوبوس ایستاد. هنوز در جای خودش قرار نگرفته بود که تبلت را از مادر گرفت و در حالی که روی پله، تلو تلو میخورد، مشغول بازی شد. مادر، نگاه عمیق خود را از فرزندش برنمیداشت؛ مرتب از او سؤال میپرسید و منتظر پاسخ میشد اما پسر، انگار که هیچ نمیشنید! یا شاید ترجیح میداد نشنود؛ نکند که بازی را ببازد! به چهره معصومش مینگریستم و به دوران خوش کودکی خودم فکر میکردم. روزهایی که از مدرسه به خانه میآمدم؛ کنار مادر مینشستم و آنقدر برایش حرف میزدم و برایم حرف میزد تا دیگر هیچ چیز برای گفتن نمیماند. من بازی را بردم ... خدایا شکر
[ دوشنبه 93/7/28 ] [ 6:36 صبح ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
صبحهای زمستون غصهم این بود که چطوری زنگ اول مداد رو تو دستهای یخ کردهم بگیرم و بنویسم. فقط یه معلم مهربون مثل خانم طاهری رو میخواست که من رو ببره کنار بخاری کلاس و بگه تو اینجا بشین؛ خودش هم کنارم بایسته تا سرعت خوندنش رو با سرعت نوشتن من تنظیم کنه. لبخند مهربونش، هم دستم و هم دلم رو گرم میکرد.
.
.
.
خیلی حرصت در میاد وقتی تو گرمای تابستون، سرما بخوری و مجبور باشی سوپ یا جوشونده بخوری! هر کی هم که بهت برخورد میکنه، میگه: چه وقت سرما خوردنه؟! اگه عاقل باشی باید همون روزهای سخت به این فکر کنی که چی باعث مریضی تو شده تا بار دیگه تکرارش نکنی.
بگذریم ...
باید اعتراف کنم روزهای تابستونی که داره تموم میشه، بدجوری یخبندون بود! نتونستم جلوی وارد شدن سرما به وجودم رو بگیرم! اما قول میدم که زود خوب بشم.
[ سه شنبه 93/6/18 ] [ 11:12 صبح ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
از اتاق مصاحبه دکتری که اومدم بیرون، یاد جمله کوتاه و نغزی افتادم که در کودکی به توصیه پدر و طبق سرمشق استاد خوشنویس چندین بار از روی آن نوشته بودم:
ادب آداب دارد ادب آداب دارد ادب آداب دارد ...
پدر جان: نقش قلم را چه نیکو بر صفحه دلم حک کردی؟ خیالت آسوده! من ادب را با آداب آن از تو فراگرفتهام و همیشه در زندگی پیاده خواهم کرد. [ یکشنبه 93/4/1 ] [ 11:59 صبح ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
آقازاده فردا امتحان شیمی دارن! اونم از نوع نهاییش! قبلش کلی مدرسه برای خودشون و ماها توضیح دادن که امتحان نهایی چقدر مهمه، 30 درصد نمره کنکور رو داره و ... . حالااااا آقازاده فردا امتحان شیمی دارن! اونم از نوع نهاییش! کتاب ورق ورق شده و جویده شدهش رو باز کرده جلوش؛ رفتم تو بحرش و آرزوهایی که برای آیندهش دارم. تو دلم قربون صدقهش میرم و مدام یه خوردنی میذارم کنار دستش؛ بچهم جون داشته باشه! بالاخره بعد از چند دقیقه سکوت رو میشکنه و میگه: براتون بگم؟ میگم: آره عزیزم؛ بگو مامان جان! با لبخند خوشمزهش اینطوری میخونه برام: همه احوال من امروز عالیست دماغم چاق، چشمانم حناییست که مشکلها همه امروز حل شد چو «پیوند یونی» رو به جداییست خوشا بر سرو احساسات پاکم که چندی مرده بود و حال، «آلی»ست و این پاگیزگی ما را سبک کرد نفسهای عمیقم «شیمیایی»ست
نگو داشته تو این مدت شعر میگفته برای خودش! آخه شما بگید ما باید با این نسل امروز چه کنیم؟! هاااااان؟! [ یکشنبه 93/3/4 ] [ 6:48 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
حالا که جز آبی نگاهت،آسمانی نمیشناسم، باید آرام آرام جاری شوم. شاید بتوانم دریایی برایت نقاشی کنم!
عکس از فتوبلاگ پنجره [ پنج شنبه 93/2/4 ] [ 11:5 عصر ] [ آبگون ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |