سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آبـگــــــون
 
قالب وبلاگ

 

برگه‌های زیادی روی هم انباشته شده بودند؛ هم تعدادشون زیاد بود، هم موضوعاتشون مختلف. بدیهیه که پیدا کردن تحقیق ما از بین اینهمه کاغذ برای استاد کار سختی باشه.

سعی می‌کردیم طوری رفتار کنیم که استاد رو به عجله وادار نکنیم تا نکنه بی‌احترامی بشه. اون بزرگوار هم که به تعامل خوب با دانشجوهاشون زبانزد بودن، از مسائل مختلف صحبت می‌کردن.


در همین اثنا، کاغذ نقاشی‌ای خودنمایی کرد که کودک خردسالی اون رو کشیده بود؛ استاد با لبخند نقاشی رو به من و همکلاسی‌م نشون دادن و گفتن: «این دختر من، مرتب برام نقاشی می‌کشه، حرفاش رو با زبون نقاشی بهم می‌گه و به من ابراز محبت می‌کنه؛ دختر باهوشیه اما من نمی‌دونم چطوری باید تشویقش کنم!»

شاید منظور استاد این بود که وقتی با خستگی تدریس و کار به خونه می‌رن، حوصله و وقت سر و کله زدن با فرزندشون رو ندارن در عین اینکه نسبت به تربیتش حساس هستن. ایشون پرسیدن به نظر شما، برای این‌طور بچه‌ای چه کار باید کرد؟

رفتم تو دنیای نقاشی‌هایی که برای بابا می‌کشیدم و نامه‌هایی که براش می‌نوشتم. می‌شنیدم که همکلاسی‌م می‌گفت: «استاد، پدر من یه چیزی برامون می‌خره یا به ناممون می‌کنه یا ...» بقیه حرفا رو نمی‌شنیدم و داشتم دفتر خاطرات ذهنم رو ورق می‌زدم. بین نامه‌های بابا گم شده بودم و شعرایی رو که برام گفته بود، مرور می‌کردم. صدای گرمش تو گوشم موج می‌زد و تشویق‌ها، محبت‌ها و تذکرهاش رو به یاد می‌آوردم.

جسارت بود به استاد پیشنهادی بکنم؛ حتماً ایشون بهتر از ما می‌دونستن که دست نوازش پدر بر سر فرزند، نگاه محبت‌آمیز به اون و بوسه مهربانانه‌ش، ... فقط و فقط تو شرایطی محقق نمی‌شه که هر دوی اونا در کنار هم باشن بلکه از فاصله‌های خیلی دور هم امکان‌پذیره. فقط کافیه دلت رو محکم به دلش گره بزنی و از این امانت الهی به خوبی نگهداری کنی.


***************************************

 

هنوز که هنوزه با اینکه روزهای زیادی از اون ماجرا گذشته، به سؤال استاد فکر می‌کنم. به اینکه چرا ما هر وقت بحث وظیفه پدر در قبال فرزندش مطرح می‌شه، اول به سراغ نیازهای مادی می‌ریم؛ با وجودی که می‌دونیم اموال، موندنی نیستن. امام صادق علیه‌السلام هم فرمودند:

«ان خیر ما ورث الاباء لابنائهم الأدب لا المال فإن المال یذهب و الأدب یبقی» 

کافی: 150،8

 

باباهای خوب و مهربون، بهترین چیزی که می‌تونید به بچه‌هاتون هدیه کنید، یه چیزیه که همیشه، چه تو دنیا چه تو آخرت به دردشون بخوره: «تربیت درست»!


به قول مرحوم حاج‌آقا مجتبی تهرانی: «تربیت مانند مسئله زراعت است؛ اما با این تفاوت که خیلی آسان‌تر از آن است. این زمین، شخم زدن نمی‌خواهد؛ بذر پاشیدن نمی‌خواهد؛ نشا کاشتن نمی‌خواهد؛ خدا کاشته است. تو خراب‌کاری نکن! فقط آن را آب بده!»

 

خداوندا، ما رو به وظایفمون آشنا کن و رحمت بی‌انتهای خودت رو شامل حالمون فرما

آمین

 

 

 


[ یکشنبه 92/7/28 ] [ 2:14 عصر ] [ آبگون ] [ نظرات () ]

 

گاهی وقتا زندگی بر وفق مراد نیست

چرخ‌ش درست نمی‌چرخه؛ یه جایی‌ش لنگ می‌زنه و آرامش رو ازت می‌گیره

اشکت در میاد. کاسه‌ی صبرت لبریز می‌شه. اونوقته که می‌گی: کم اوردم؛ خدااااااااا

...

سرتو می‌ذاری رو شونه‌های اون کسی که مطمئن‌ترین منبع قدرته، بهش اعتماد می‌کنی و می‌دونی که گرم در آغوشت می‌گیره و محاله که بی‌پناهت بذاره

اون موقعه که جون می‌گیری، بدنت از حرارت محبتش گرمی می‌گیره و قوی می‌شی.

...

خودتو به خاطر فراموشکاری‌ت سرزنش می‌کنی:

«چرا یادم می‌ره که خدای مهربونم همیشه باهامه و هیچوقت رهام نمی‌کنه؟! او صدامو می‌شنوه و جوابمو می‌ده!»


یا عُدَّتی عِندَ شِدَّتی و یا غَوثی عِندَ کُربَتی، فَاحرُسنی بِعَینِکَ الَّتی لا تَنامُ وَاکفِنی بِرُکنِکَ الَّذی لا یُرامُ.

اى ساز و برگ من به هنگام سختى هاى من! و اى فریادرس من به هنگام گرفتارى هاى من! مرا با آن چشمت که به خواب نمى رود، حراست کن و مرا با آن سُتونت که مورد هدف تیرها قرار نمى گیرد، کفایت کن.


 


[ یکشنبه 92/7/7 ] [ 12:3 صبح ] [ آبگون ] [ نظرات () ]


.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

تحلیل آمار سایت و وبلاگ